غزه کاش می شد دستهای خونین ات را نوازش می کردم ، کاش می شد شب های روشنم را با تو قسمت می کردم ، کاش می شد شب های الوان تهران بزرگ ، این ام القرای جهان اسلام را با تو تقسیم می کردم . غزه شرمنده ام ، جز نوشتن چند سطر و چند تصویر از تو ، هیچ کار دیگری از دستم بر نمی آید . غزه من برای تو گریه می کنم ، کاش می شد با اشک چشمانم ، دست های خونین تو را می شستم . غزه دست های خونین تو را از دور می بوسم
فردوس نقشه ایست ز ایوان کوی تو یوسف اسیر جلوه و مبهوت روی تو
شیعه خبر نگار غدیر است در جهان کفش تمام شیعه نثار عدوی تو
بوی خوش بهشت از کنار آن آبگیر، یعنی غدیر عرشیان و بهشتیان، جانها را مینوازد؛
این چه بوی خوشی است که حتی پس از عبور صدها سال هنوز فضای جان مشتاقان را مینوازد.
غدیر تکرار اولین است در کلام آخرین، همان کلام نورانی که در اولین پیام، علی را به برادری و وصایت خواند
و در غدیر، اعلام ولایت و امامت او را فرمود.
عید غدیر مبارک
.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ