بانوی بهشتی
دوباره نخل بستان پیمبر نوبرآورده
خدیجه در حریم قدس احمد، دختر آورده
چه دختر؟ دختری نیکو ، چو نیکو روضه مینو
خدا در شأن این بانو ز جنت کوثر آورده
جهان را نورباران کرده اینک زهرة الزهرا
مه از بهر تماشا از گریبان سر برآورده
زخورشید زمین گردون نماید کسب نور اکنون
که افلاک رسالت نیز نیکو اختر آورده
سرای مصطفی خود از صفا از عرش بهتر بود
نزول زهره زهرا صفای دیگر آورده
نه تنها لؤلؤمرجان به دامان آورد زهرا
که بحر عصمت و عفت هزاران گوهر آورده
به وصف دشمنان آل پیغمبر چه گویم من
کتاب الله به ذم آن جماعت ابتر آورده
ز یمن خلقتش عالم به بازار وجود آمد
ز رأفت خالق سرمد درخشان گوهر آورده
به امر حیّ سبحانی پی گهواره جنبانی
به همره مریم از جنت به خدمت هاجر آورده
خدیجه مریم آورده سرور عالم آورده
به نسوان خاتم آورده ز مریم بهتر آورده
اسرار غیبت امام زمان (عج)
یشینه چرایی غیبت به قبل از تولد حضرت حجت باز می گردد ؛ زمانی که فلسفه غیبت در میان مردم مطرح و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام در مقام پاسخگویی به آن برآمده اند.
هــزاران سرّ نهان در نظام دیــن و برنامه های مترقی آن وجود دارد که درک هر یک ، دلی دریا و چشمی بینا می خواهد تا آنجا که همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غیبت ولی عصر علیهالسلام از رازهای بسیار پیچیده ای است که با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد.
عبدالله بن فضل هاشمی می گوید :
امام صادق علیهالسلام فرمود : حضرت صاحب الامر ناچار غیبتی خواهد داشت ، به طوری که گمراهان در شک واقع می شوند.
سؤال کردم : چرا ؟ فرمود : مأذون نیستیم علتش را بیان کنیم.
گفتم : حکمتش چیست ؟
فــرمود : همان حکمتی که در غیبت حجت های گذشته وجود داشت ، در غیبت آن جناب وجود دارد. اما حکمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود ، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیهالسلام برای حضرت موسی علیهالسلام آشکار نشد جــز هنگامی که می خواستند از هم جدا شوند. ای پسر فضل ! موضوع غیبت ، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است ، چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که کارهایش از روی حکمت صادر می شود ، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد.
از ایـن حدیث استفاده می شود که علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل اینکه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده ، یا استعداد فهمش را نداشته اند ، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است که به صورت اختصار بیان می کنیم :
1ـ آزمایش مردم :
یکی از سنّت های الهی آزمایش مردم است. این سنت در تمام امّت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنَ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ»
«آیــا مــردم خـیـال مـی کنند کــه همین کــه گفتند ایـمـان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند. کسانی را که قبل از آنها بودند ، آزمایش
کردیم تا خداوند راستگویان و دروغگویان را مشخص کند.»
با توجه به آیه فوق ، خداوند متعال در هر زمان و دورهای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مؤمنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان ، متفاوت و متناسب با رشد و کمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت کبری ، با غایب شدن حجت خدا ، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
سدیر میگوید : در خدمت مولایمان امام صادق علیهالسلام بودیم ، امام علیهالسلام روی زمین نشسته و عبائی بییقه و با آستین کوتاه پوشیده بود ، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می کرد ، آثار حزن از رخسار مبارکش نمایان بود و می فرمود : آقای من ! غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب کرده است.
آقای من ! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین کرده مثل کسی که تمام بستگانش را یکی پس از دیگری از دست میدهد و تنها می ماند.
سدیر می گوید : از ناله های جانگداز حضرت ، پریشان شده و عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! خداوند دیدگان شما را گریان نکند ، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستی ؟
امام صادق علیهالسلام آه سوزناکی کشید و [بدین مضمون] فرمود : «قائم ما غیبت طولانی کرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش شک و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر ، از دین خود بر می گردند.»
(دقت کنید ، اهل ایمان امتحان می شوند و لا غیر ...)
2ـ بیم از کشته شدن :
زراره گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : «برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است.»
پرسیدم : چرا ؟
فرمود : بر جانش از کشته شدن می ترسد.»
حضرت همواره در معرض کشته شدن بوده و هست ؛ زیرا حکّام ستمگری که در طول دوران اسلامی حکم رانده اند (عباسیان ، عثمانیان و غیر آنان از کسانی که به ویژه در خاورمیانه حکومت نموده اند) بیشترین تلاش و کوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیهالسلام می نمودند ؛ خصوصا پس از آن که می دانستند که حضرت مهدی علیهالسلام همان کسی است که تخت های حکمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده ، درهم خواهد شکست و همان کسی است که هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و کشورها جلوگیری خواهد کرد.
هیچ یک از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند ، بلکه طاغوت های این امّت آنان را شهید کردند ، با این که می دانستند بشارت ها و اخباری که راجع به حضرت مهدی علیهالسلام وارد شده ، درباره آنان (یازده امام علیهالسلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یک از ائمه علیهمالسلام حتی یک حدیث به این مضمون وارد نشده که دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام جهان حکم خواهد راند ، و تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد ، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیهالسلام.
با چنین خبرهایی ، حکومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ که می خواهد حاکمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاکمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند ، دست روی دست نگذاشته و سکوت نمی کردند و همواره مترصد کشتن چنین انسانی بودند.
3ـ آمادگی و استعداد مردم :
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه مطابق تقاضا می باشد. در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلکه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.
بدون تقاضا ، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این قاعده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می کند.
در دوران غیبت ، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر ، آمادگی علمی و اخلاقی پیدا می کنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء درگذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد ، بلکه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حکم به واقعیات ، و ترک تقیه و ... است ، که انجام این امور نیاز به تکامل علوم و معارف و ترقی و رشد فکری و اخلاقی بشر دارد ، به طوری که قابلیت برای حکومت واحد جهانی در راستای تحقق احکام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد که هیئت های حاکمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند ، و مکتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی کنند ، اجتماعات و کنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و کوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء کنند و از تمام این طرح ها که امروز و فردا مطرح می شود مأیوس شود.
وقتی اوضاع و احوال این گونه شد و مردم از تمدن منهای دین ، معنویت و انسانیت ، کنونی به ستوه آمدند و تاریکی و ظلمت جهان را فرا گرفت ، ظهور یک مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط پذیرش جامعه از ندای روحانیِ یک منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود ، زیرا در شدّت ظلمت و تاریکی ، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.
4ـ خالی نماندن زمین از حجت :
حضرت علی علیهالسلام فرمود : هیچگاه زمین از کسی که قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.
از سنّت های دائمی الهی این است که از آغاز آفرینش ، بشر را تحت سرپرستی یک راهنما و رهبر قرا رداده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول ، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده و مردم را به اهداف الهی نزدیک کرده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید : «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند ، یکی از آنها امام و حجت خدا است.»
باز می فرماید : «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می رود ، برای اینکه کسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج کرده ، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی دانسته است.»
حضرت علی علیهالسلام فرمود : «بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند ، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان آنها را از دیدار او کور خواهد ساخت.»
با توجه به روایاتِ فوق و بررسی دوران زندگیِ امامان معصوم علیهالسلام که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند ، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت ، یقینا به سرنوشتِ امامان دیگر دچار می شد و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حکمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
5- نداشتن یار و یاور :
یکی از علت های غیبت امام زمان علیهالسلام نبودِ انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است.
از روایات مختلف این نکته برداشت می شود که نصاب یاران حضرت مهدی علیهالسلام 313 نفر می باشد که با تولد و رشد آنها ، یکی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم کرد :
1 ـ یاران خاص : که 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی که در روایات ذکر شده ، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حکومت جهانی حضرت ، تصدیِ مناسب مهم حکومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : «یاران خاص قائم جوانند ، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سُرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین مادّه غذا نمک است.»
از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : «مردانی اند که گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سختتر از سنگ هستند و .... » 2ـ یاران عام : نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اوّل ذکر شده است که در مکه با حضرت پیمان می بندند.
امام زمان علیهالسلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع میکند.
6ـ تعهد نداشتن نسبت به حاکمان جور :
امام صادق علیهالسلام فرمود : «قائم ما در حالی ظهور می کند که در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.»
برنامه مهدی موعود ، با سایر ائمه اطهار علیه السلام تفاوت دارد. ائمه علیه السلام مأمور بودند که در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منکر تا سر حد امکان کوشش نمایند ، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیهالسلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم سکوت نکرده ، با جنگ و جهاد، جور و ستم و بیدینی را ریشه کن مینماید.
اصلاً این گونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود. به بعضی از امامان که گفته می شد :
چرا در مقابل ستمکاران قیام نمی کنی ؟
جواب می داد : این کار به عهده مهدی ماست.
به بعضی از امامان اظهار می شد : آیا تو مهدی هستی ؟
جواب می داد : مهدی با شمشیر جنگ می کند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.
به بعضی عرض می شد : آیا تو قائم هستی ؟
پاسخ می داد : من قائم به حق هستم ، لیکن قائم معهودی که زمین را از دشمنان خدا پاک می کند نیستم.
از اوضاع آشفته جهان و دیکتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شکایت می شد ، می فرمودند : قیام مهدی مسلم است ، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمکاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هرگونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می کردند.
اکنون با این همه انتظاراتی که مؤمنین بلکه بشریت از مهدی موعود دارند ، آیا امکان داشت که آن جناب با ستمکاران عصر بیعت و پیمان ببندد که در صورت امضاء پیمان و بیعت ناچار باشد به عهد و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نکند ؛ زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده که یکی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است که ناچار نشود با ستمکاران بیعت کند تا هر وقت خواست ، قیام کند و بیعت کسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود : «خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند کسی را در گردن او بیعت نباشد.»
لیست کل یادداشت های این وبلاگ